شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

مرتب کردن موهات

سلام گلم عزیزم امروز یهویی تصمیم گرفتم موهاتو خودم مرتب کنم چون یه خرده بلند شده بود و نا مرتب دیده میشد. قربونت برم که خیلی آروم و ساکت نشستی منم موهاتو یه کم مرتبشون کردم الان بهتر شد قبل از اصلاح بعد از اصلاح ...
5 خرداد 1394

بیست و نه ماهگی و اتفاقات خوب

سلام قند عسلم بیست و نه ماهگیت مبارک تمام خاطرات شیرین و تکرار نشدنی ... تمام لحظه های زیبای مادری ... تمام لحظه های خوب با تو بودن همین جور داره میگذره پسرم ممنونم که بهترین بودی...خدایا به خاطر چنین عشق زیبایی ازت ممنونم بیست و نه ماه با تو بودن برام یه دنیا ارزش داره عزیز دلم این و بدون که من و بابایی ما تمام وجود دوستت داریم عریزم این ماه که گذشت پر بود از اتفاقات شیرین و قشنگ که با عکسها برات توضیح میدم اینجا داری همش ژست میگیری که ازت عکس بگیریم اینجا راه پله خونمونه داریم میریم بیرون ابنم آسانسوره که تو آینه داری ادا در میاری اینجام شکلات خوردی دور دهنتو ببین 4 اردیبهشت تولد خاله ج...
15 ارديبهشت 1394

مهمونی باغ

سلام گل پسرم جمعه(28 فروردین)برای نهار و شام از طرف عمه(عمه من)دعوت بودیم باغ دستشون درد نکنه کلی تدارک دیده بودن،به توهم خیلی خوش گذشت فضای باز دیده بودی و کلی کیف میکردی(خب چیکار کنه بچه از بس تو آپارتمانه وقتی یه همچین جایی میبینه ذوق زده میشه) چون باغ وسط کوهها بود ما هم از فرصت استفاده کردیم و مشغول کوهنوردی شدیم.نهار رو تو یه باغ خوردیم و شامم رفتیم یه باغ دیگه.نزدیکیای باغ دومی یه پارک مینیاتوری درست کردن که اونجا هم رفتیم جالب بود.در کل خیلی خوش گذشت بریم سراغ عکسها اینجا خوابت میومد اینجوری بی حوصله نشستی اینم عکسهای پارک 3 بعدی یا همون مینیاتوری ...
30 فروردين 1394

روز مادر مبارک

مادر یعنی زندگی ، مادر یعنی عشق ، مادر یعنی مهر ، مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت  ، اشک میریزه ، با خنده هات می خنده ، مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر لبخندت ، زندگی میکنه ، مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم... مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی ، مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صب بالا سرت می شینه و نگرانه ، مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم ، با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم ، ما...
22 فروردين 1394

بیست و هشت ماهگی

سلام خوشگلم بیست و هشت ماهگیت مبارک(البته با تاخیر ) عزیزم این ماه ماهگردت مصادف شد با چند روز تعطیلی به خاطر همین یه کوچولو دیر شد ببخشد روز ماهگردت(12 فروردین)رفتیم بیرون سوار تراکتور شده بودی و اصلا پایین نمیومدی و اما 13 بدر سیزده بدر امسال با مامان جون و باباجون(پدر و مادر بابایی)رفتین ائل گلی خوش گذشت علل خصوص به تو که خیلی خوش گذشت اونقدر سرسره بازی کردی که موقع نهار سر سفره یه دفعه خوابت برد از اتفاقات خیلی نادر بود که تو اون مدلی بخوابی اینجا تازه از خواب بیدار شدی داری با گوشی بازی میکنی تا عصر اونجا بودیم آخر ...
15 فروردين 1394

سال نو مبارک

سلام عسلم عزیز دلم امسال بر خلاف سالهای قبل مسافرت نرفتیم موندیم تو شهر و دیار خودمون موندیم اینجا و تو شهر خودمون خوش گذروندیم لاله پارک،ایل گلی،موزه و خیلی جاهای دیگه رفتیم عکسهایی که موجود هست برات میذارم اینم روز اول عید دور سفره هفت سین(هر کاری کردم نذاشتی لباسای عیدتو بپوشونم)   ...
8 فروردين 1394

چهار شنیه سوری

آخرین چهار شنبه سال را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم سرخی تو از من،زردی من از تو جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک قند عسلم دیشب شب چهارشنبه سوری بود ما هم رفته بودیم خونه پدرجون  اونجا تو حیاط آتیش روشن کردیم و ترقه بازی کردیم وای که چه ذوقی میکردی وقتی از آتیش میپریدی                                                                                        ...
27 اسفند 1393

هفت سین 94

                                                                                                                                                                               ...
25 اسفند 1393