هفته ای گذشت 2
سلام عسلم امان از دست این مامان تنبل،نمیدونم چرا این روزها وقت کم میارم موقعی ام که وقت دارم حوصله ندارم که بیام و از اتفاقاتی که افتاده بنویسم.ببخشید عزیزم و اما هفته ای که گذشت یا بهتر بگم دو هفته ای که پشت سر گذاشتیم بازم 2 تا تولد داشتیم.قبل از اینکه برم سراغ تولدها اول از پیشرفتهات بگم: الان دیگه کامل همه اعضای بدنتو که شامل مو،گوش،دماغ،چشم،دندون،زبون،دست،پا و شکم یاد گرفتی وقتی ازت میپرسیم نشون میدی وقتی بهت میگیم خدا رو شکر کن دستتو به نشانه شکر بالا میبری و میگی ش چون این مدت تولدها پشت سر هم بود وقتی هر جا کیک میبینی فوری دست میزنی و به زبون خودت میگی تولدت مبارک.قشنگ یاد گرفتی توپ رو با پات شوت میکنی،برات از این خانه سازیا...