شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

پارک ولیعصر

سلام به دردونه خونه آرتین عزیز مامان دیروز جمعه عصر با بابایی تصمیم گرفتیم بریم پارک ولیعصر.خیلی خوب بود آخه اونجا آب نمای موزیکال داره تو با دیدن فواره ها و چراغهای رنگی داشتی حال میکردی همش میخواستی اونارو بگیری دست و پا میزدی که تو رو بندازیم تو آب.خیلی خوش گذشت هوا هم خنک بود هم اینکه بارون میومد چند تا عکس ازت گرفتیم ولی اونقدر مجذوب آب شده بودی که دوربینو نگاه نمیکردی قربون پسر گلم بشم الهی ...
1 تير 1392

دومین مروارید

عزیزم امروز بازم مامان وقتی داشت باهات بازی میکرد متوجه دومین دندونت شد آخ قربونت برم که مرواریدات دارن یکی یکی در میان.ان شااله یه عمر واست وفا کنن اینم عکس دومین مرواریدت ولی هر کاری کردم نذاشتی یه عکس خوب ازش بگیرم اینم چند عکس که وقتی داشتم باهات بازی میکردم انداختم عزیزم وقتی که رو شکم بر میگردی دست و پاهاتو باز میکنی انگار که روی آب داری شنا میکنی فدای گل پسرم بشم خیلی خیلی دووووووووووووووووست دارم   ...
28 خرداد 1392

غذا خوردن آرتین

پسر گلم الان چند روزه که غذا میخوری روزهای اول دوست نداشتی ولی بعدا خوشت اومد و الان خوب میخوری نوش جونت عزیز دلم اینم عکس آرتین که داره فرنی میخوره بعد از فرنی آب سیب آرتین وقتی که غذاشو خورد فدای پسرم بشم الهی ...
21 خرداد 1392

واکسن شش ماهگی

 سلام عزیز دلم  دیروز وقت واکسن شش ماهگیت بود به خاطر همین صبح زود بیدار شدیم و رفتیم مرکز بهداشت .بازم واکسن لعنتی 2 تا آمپول از هر دو پات زدن دیگه کم مونده بود گریه کنم آخه خدا بگم چیکارشون نکنه اینا چیه که میزنن ؟بهمون گفتن شاید تب کنی ولی الحمداله بازم مثل دفعه های پیش مشکلی پیش نیومد خدا رو شکر.قرار بود قد و وزنتم بگیرن که متاسفانه مسئول کنترل اونجا نبود به خاطر همین قرار شد دوباره فردا بیاییم اینم عکس شما بعد از واکسن که الهی بمیرم اصلا حال نداشتی ...
12 خرداد 1392

عزیز مامان شش ماهگیت مبارک

 سلام ناز پسرم  شش ماه گذشت انگار همین دیروز بود که تازه بدنیا اومده بودی عمر ادم چقدر زود میگذره.امروز بردیمت مرکز بهداشت برای کنترل ماهانه.خدا رو شکر همه چی طبیعی بود و شما گل پسرهم خوب قد کشیده بودی هم خوب ورن گرفته بودی.از این ماه قرار شد غذا بخوری تازه قطره آهنم باید بخوری.  اینم آقا آرتین در حال خوردن انگشت پا ...
12 خرداد 1392

رویش اولین مروارید

سلام به شاهزاده خونمون پسر گلم دیروز داشتم باهات بازی میکردم توام غش غش میخندیدی یه لحظه احساس کردم که دندون پایینت در اومده اول فکر کردم که اشتباهی دیدم ولی وقتی خوب دقت کردم دیدم نه اشتباه نکردم تو دندون در آورده بودی از خوشحالی داشتم ذوق میکردم اول از همه به بابا زنگ زدم و این خبر خوش و بهش دادم اونم خوشحال شد.خدا رو شکر تا الان که دارم ای پستو مینویسم نه تب داشتی نه اسهال شدی فکر کنم پسر مثل همیشه مامان و اذیت نمیکنه آخه پسر من مثل یه مرد قویه .خیلی دوستت دارم   اینم عکسی از اولین مروارید پسرم اینجا داری دندون گیرتو با لثه هات فشار میدیدی الهی بمیرم میدونم خیلی درد داره پسر عزیزم رویش اولین مرواریدتو بهت تبریک...
8 خرداد 1392
1