شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

اتفاقات جدید

سلام گلم دیروز با بابایی رفتیم و یه صندلی غذای خوشگل برات خریدیم از امروز پسر گلم تو صندلی مخصوص خودش میشینه و غذا هاشو نوش جون میکونه قربون برم که هر چیز تازه ای که میبینه بلافاصله خوشت میاد آرتین و صندلی غذا قربون خنده هات بشم آرتین بعد از خوردن غذا مشغول بازی میشه تا مامان هم به کارهای خونه برسه فدات بشم پسر گلم از دیروز (92/05/08) دیگه بدون هیچ کمکی میشینی و با اسباب بازیات بازی میکنی آرتین عزیزم شاید تنها کسی نیستم که دوستت دارم اما … کسی هستم که تنها تو و همسر عزیزم را دوست دارم … ...
9 مرداد 1392

بازم ائل گلی

سلام آرتین عزیزم اولش یه عذرخواهی بکنم که این پستو یه روز دیرتر مینویسم آخه مامان دیروز یه خورده حالش خوب نبود بعدش جونم برات بگه که جمعه با بابایی رفتیم ائل گلی، وای چه هوایی واقعا که آدم حال میکنه از طبیعت و هوای آئل گلی.شما هم که طبق معمول وقتی باد بهت میخوره... خلاصه کلی حال کردیم و از اون هوای خنک لذت بردیم آرتین د حال نگاه کردن به برگ درختان که با وزش باد تکون میخورن استخر ائل گلی با عمق 12متر عمارت ائل گلی در آخر پسر نازم باید بگم که دنیا بدون تو برام تاریک وتیرست خیلی خیلی خیلی       دوست دارم ...
6 مرداد 1392

کار جدید آرتین

سلام به یکی یدونه پسرم گلم چند روزه که خیلی شیطون شدی دیگه اصلا نمیشه یه لحظه تنهات بزاریم تا چشم ازت برمیدارم میبینم رفتی زیر مبل داری با پایه های مبل بازی میکنی یاد گرفتی جیغ میکشی اونم چه جیغی در حد تیم ملی روروئک دوست نداری وقتی میذارمت توش هی نق میزنی تا درت بیاریم نمیدونم شاید چون بلد نیستی پا بزنی خوشت نمیاد دو روزه یاد گرفتی سینه تو کامل میاری بالا فکر کنم که تا چند روز دیگه چهار دست و پا رفتن و یاد بگیری راستی یه خبر خوب چشت نزنم  الان چند روزه دیگه خوب غذا میخوری .قسمت بالایی لثه هات بد جوری ورم کرده و قرمزم شده فکر کنم دنون سوم تو راه باشه خدا کنه مثل دندونای قبلی راحت در بیاد و اذیت نشی.خلاصه اینم چند تا از کارات ...
3 مرداد 1392

روروئک

سلام به ناز پسرم آرتین جان من و بابایی امروز روروئک شما رو از بالای کمد آوردیم تا ببینیم میتونی توش بشینی یا نه اولش یه خورده تعجب کردی ولی بعدش داشتی حال میکردی دکمه هاشو تند تند میزدی وقتی آهنگ میزد توهم ذوق زده میشدی ولی خوب فعلا بلد نیستی پا بزنی و بری جلو،اما خیلی خوشت اومده قربونت برم ...
19 تير 1392

لالایی

لالا گل لاله که گل دارم به گهواره لالا گل مینا گل زرد و سرخ و زیبا لالا گل صد پر بخواب ای نازنین دلبر لالا گل یاسم درخت سیب و گیلاسم لالا گل سنبل جهان شد پر گلو بلبل لالا گل نسرین همه رفتین در و بستین لالا گل گلشن که شمع تاریک و روز روشن لالا گل سوسن سرت خم کن لبت بوسم لالا گل الو درخت سیب و زردالو لالا گل عناب شدم از گریه هات بی تاب لالا گل خیری چرا اروم نمیگیری لالا گل زیره چرا خوابت نمی گیره لالا گل بادوم بخواب اروم بخواب اروم لالا گل نرگس بلا بر تو نیاد هرگز لالا گل بادوم بخواب اروم بخواب اروم اینم چند تا عکس از خواب ناز آرنین ...
18 تير 1392

کنترل ماه هفتم

آرتین گلم، امروز بردیمت دکتر برای کنترل ماهانه خدا رو شکر مثل دفعه های پیش مشکلی وجود نداشت  قد و وزنت هم خوب بود ولی خوب چون الان چند روزه که غذا نمی خوری منم پیش دکتر ازت شکایت کردم آقای دکترم گفت نگران نباشم اگه میل داشته باشه میخوره. آخه هوا هم که گرمه، میدونم غذا تو این فصل اصلا به ما بزرگترها نمی چسبه چه برسه به شما نی نی کوچولو ها. قربون پسرم برم که همیشه و هر جا سربلندمون کردی ...
17 تير 1392

گردش روز جمعه 14 تیر

سلام آرتین جیگر عزیزم دیروز جمعه بود طبق معمول هر جمعه ساعت 10 از خواب بیدار شدیم و صبحونه خوردیم قرار شد که بریم بیرون برای خونه یه خورده خرید کنیم به همین خاطر آماده شدیم و رفتیم فروشگاه چقدر هم شلوغ بود ما فکر میکردیم که صبح خلوت تره ولی بر عکس شد خریدمونو کردیم بعدش قرار شد بابا ما رو واسه نهار مهمون کنه واسه همین یه چرخی تو بیرون زدیمو رفتیم جاده باسمنج رستوان دوست بابا.شما تو ماشین خوابیده بودی پیاده شدیم و رفتیم داخل،رستوران وسط یه باغ بود و میز ها رو به صورت آلاچیق درست کرده بودن تو یکی از آلاچیقها نشستیم و غذا رو سفارش دادیم شما همچنان خواب بودی طبق معمول وقتی که غذا رو آوردن با بوی غذا از خواب بیدار شدی و وقتی که...
15 تير 1392

هفت ماهگی آرتین خان

  ماهگی گل پسرم مبارک عزیز دلم امروز هفت ماهه شدی انگار همین دیروز بود که فهمیدم قرار مامان بشم داشتم از خوشحالی ذوق میکردم عمر آدم چقدر زود میگذره و اما کارهایی که شما انجام میدین:فعلا به کمک بالش میشینی،وقتی که بر میگردی یه خورده میری جلو و وقتی یه چیزی رو که از زمین برداشتی از دستت میگیریم سریع عصبانی میشی نمیدونم اینو از کجا یاد گرفتی و اما در مورد غذا خوردنت،الان چند روزه که فقط فرنی یا حربره بادوم نمیخوری سوپ و حلیم گوشت هم به برنامه غذاییت اضافه شده البته از این ماه قراره عدس یا ماش و تخم مرغ هم بهت بدیم   اینم چند تا عکس از هفت ماهگی آرتین به اضافه شیطونیاش به به نشستن روی مبل چه حالی داره ...
12 تير 1392
1