میبینم که آرتین خان هم کل روز به دیوار گردی مشغول هستن مثل محیای من ماشالله
حالا نمی دونی سعیده موبایلم رو بر میداره همچین زست میگیره و کل خونه رو با دیوار دور میزنه که نگو... دلم میخواد یعنی قورتش بدم
پشت سر هم بلغور میکنه ..انگار که داره پشت تلفنی رو دعواش میکنه
اه به ته تی بو دا ...
راستی الان تبریزی؟
دو قدم مانده به رقصیدن برف
یک نفس مانده به سرما و به یخ
چشم در چشم زمستانی دگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
یلدات مبارک گلم