شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

نوروز 93 (دوازدهمین مروارید،راه رفتن،شانزده ماهگی)

1393/1/16 16:46
نویسنده : مامان سعیده
593 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

از سفر برگشتیم حدود 12 روز شد که رفته بودیم خوب امروز فرصت کردم که بیام آپ کنم آخه یه خورده تنبل شدمخجالتالبته اینم بگما مطالب زیاد بود باید همه رو جمع و جور میکردم به همین خاطر یه خورده دیر شد

جونم برات بگه که لحظه سال تحویل خونه خودمون بودیم سریع همه چی رو آماده کردیم لباسهای نومونو پوشیدیم و نشستیم پیش سفره هفت سین.نمیدونم چرا شما یه کوچولو ناراحت بودی و اصلا رضایت نمیدادی تا ازت عکس بگیریم این شد که عکسهای سال تحویل خوب از آب در نیومد

همین دو تا خوب شده بود که گذاشتم

فردا صبح یعنی اول فروردین حاضر شدیم و رفتین خونه باباجون(بابای بابا)عمه آرزو و عمو فرشاد هم اونجا بودن تو هم با الینا و فرهان بازی میکردی ولی بعضی وقتها هم میزدیشون نمیدونم چرا وقتی یه بچه ای رو میبینی دوست داری بزنیش اصلا از این کارت خوشم نمیاد گفته باشممشغول تلفن

یه خورده نشستیم و بعدش رفتیم خونه آقاجون(پدر بزرگ بابایی)اونجام که بودین خوابت میومد و هی نق میزدی مجبور شدیم زودتر بلند شیم و برگردین خونه بعد از خوردن نهار رفتیم خونه خانم جون (مادر یزرگ مامان)آخه اولین عید خدابیامرز خانم جون بود،پدر جون و مادر جون(پدر و مادر مامان)اونجا بودن تا ساعت 6 نشستیم و بعدش با پدرجون اینا برگشتیم و رفتیم خونه اونا.برنامه سفرو مشخص کردیم قرار شد صبح ساعت 6 حرکت کنیم اومدیم خونه ساکمونو راست و ریس کردیم گذاشتیم پشت ماشین زود خوابیدیم تا صبح راحتر بیدار بشیم.

6 صبح بلند شدیم و حرکت کردیم تو راه بیشتر خوابیده بودی زیاد هم اذیت نکردی تقریبا ساعت 2 3 بود که رسیدیم رشت.اونجا با بچه ها بازی میکردی و حسابی بهت خوش میگذشت ولی اصلا به هیچ وجه غذا نمیخوردی فقط شیر احساس میکنم لاغر شدیناراحت

یه خبر خوش اینکه اونجا که بودیم بالاخره بعد از تمرنهای فشرده از طرف اهالی راه افتادی اونم ار نوع بامزش اونقدر باحال راه میری که نگوقلب

قربون قدمهای کوچولون بشم منماچماچ

خبر بعدی اینکه دندون دوازدهم هم در اومد یه خورده هم علت غذا نخوردنت همینه

خوب بریم سراغ عکسها البته رو عکسها توضیح میدم که کجا رفتیم و مربوط به کجاست

اکثرا صبحها من تو و بابایی میرفتیم گردش بعضی وقتها با ماشین بعضی وقتها هم پیاده

آفتاب افتاده تو چشت ببین چه قیافه ای گرفتیخنده

یه روز هم مهمون دخترخاله شهین بودیم دستشون درد نکنه ما رو بردن  رستوران سنتی، موزیک زنده هم داشت تو هم عاشق نای کردن...تشویقدست میزدی و میرقصیدی

اینم از شام خوشمزه

بعد از شام هم که خوابیدیخمیازه

یه روز هم رفتیم کنا دریا وای چه هوایی بود تو هم خیلی ذوق کردیعینک

آب که دیده بودی میخواستی بری توش

آرتین گلم داره رانندگی میکنه

اینجام با چراغ داخل ماشین داری یازی میکنی

به چی داری فکر میکنی کوچولومتفکر

عزیزم 12 فروردین 16 ماهه شده قربونت برم 16 ماهگیت مبارکهوراهوراهورا

اینم عکسهای 16 ماهگی قند عسل

آرتین در حال خراب کردن کیف دوربین

پسرم نای نای میکنه

دست میزنه

اونجا هم دست از تلویزیون برنمیداشتی

آرتین و بابایی

سیزده بدر هم نهار و خونه خوردیم و عصری رفتیم ویلای خاله جونم یه خورده بازی کردیم و برگشتیم

فردای سیزده بدر هم صبح ساعت 8 حرکت کردیم به سمت خونه و ساعت 6 عصر رسیریم خیلی خوش گذشت اینم از عید امسال ما

عزیز دلم ایشالا سال خوبی داشته باشیلبخندلبخندلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان امیرعطا
16 فروردین 93 17:48
رسیدن بخیر. ایشالله همیشه به گردش و شتدی. 16 ماهگیتم مبارک عزیزم. دندون جدید هم مبارک. راه افتادنت هم همینظور. دلمون تنگ شده بود هااااااا.
مامان سعیده
پاسخ
مرسی دل ما هم تنگ شده بود
مامان محمدحسین
18 فروردین 93 13:58
اول از همه 16 ماهگیت مبارک....به سلامتی .... به به راه رفتنت مبارک و همچنین دندون جدید....کلی لاغر شدیا.... زود خودتو باز سازی کن عزیزم....
مامان سعیده
پاسخ
خیلی ممنون الهام جون میبینی چقدر لاغر شده
الهام(مامان اميرحسين)
18 فروردین 93 18:16
هميشه به سفر و گردش و البته خريد!! عكسات خيلي ناز شدن آرتين جوني خاله خونه مردم هم دست از تي وي برنداشتي! راه رفتنت هم مبارك غذا بخور كه مامانت اينقدر غصه نخوره!
مامان سعیده
پاسخ
ممنون چشم خاله حتما غذا میخورم
مادر علي كيا
19 فروردین 93 14:04
هميشه به شادي و گردش قربونت برم كه داري راه ميري
مامان علی (نازی)
20 فروردین 93 0:59
سلام سال نو مبارکهمیشه به گردش
مامان سعیده
پاسخ
ممنون
فاطمه مامان آیلین
20 فروردین 93 11:21
سلام جیگر طلا ، هزار ماشالا.. یه مدته ندیدمت چقد بزرگ شدی الله نظرلردن ساخالاسین ...بایرامیز مبارک اولسون
مامان سعیده
پاسخ
سلام مرسی ایشالا سیزده یاخچی ایل اولسون
مامان ماهان
23 فروردین 93 1:19
ایشالله همیشه شاد باشید گلمممممممممممممممممم
مامان ماهان
23 فروردین 93 1:21
تو سال جدید از خدا براتون ارامش و دل خوش رو خواستارم
مامان سعیده
پاسخ
خیلی ممنون همچنین برای شما
مامان امیرحسین
23 فروردین 93 14:02
همیشه به گردش و تفریح. امیدوارم سال جدید سالی پر از برکت و شادی براتون باشه ارتین جونم هم عکساش عالی شده با اون لباسهای قشنگش راه رفتنت مبارک واای مامانی دیگه از حالا همش باید مواظبش باشی و حواست بهش باشه
مامان سعیده
پاسخ
مرسی آره دیگه همش دنبالش که مبادا کار خطرناکی انجام بده
مامان علی کوچولو
27 فروردین 93 15:43
سال نوتون مبارک ایشالا همیشه در کنار هم شاد وسلامت باشید کوچولوی خوشمزه از عکسات معلومه که خیلی بهت خوش گذشته خدا رو شکر مامانیه آرتین حالا همچین گل پسری راه بیفته و بدوه و شیطونی کنه واست......