نوزده ماهگی
خوب من ...
نام تو مرا هميشه مست می كند...
بهتر از شراب...
بهتر از تمام شعرهای ناب...
نام تو اگرچه بهترين سرود زندگي ست...
من تورا به خلوت خدايی خيال خود،
"بهترين بهترين من" خطاب می كنم...
بهترين بهترين من...
فرزندم ،نورچشمم،پاره تنم...
توآمدی با لبخند شیرینت،باگرمای دلپذیرت،بانگاه بی نظیرت.
چگونه برایت از شادیم بگویم؟ازشوق دیدارت...از لحظه تولدت...
توآمدی وبه زندگیمان رنگ تازه ای دادی...چونان رنگ گلهای بهشتی با عطری دلاویز وبه غایت مدهوش کننده...
عظمت پروردگار رادرظرایف وجوددوست داشتنی ات می جوییم وخداراباتمام ذرات وجودمان می ستاییم...
آرتین عزیزم نوزده ماهگیت مبارک
عزیز دلم هر روز که میگذره شیرین و شیرین تر میشی.بعضی وقتها یه کارهایی انجام میدی که من وبابایی رو غافلگیر میکنی.کلمه هایی رو که میگی عبارتند از:
مامان،بابا،آب،می می،عمه،آقایی(آقادایی)،قَ قَ(قرقره)،بی بی(پیشی)،شی(شیر)به همه چراغها قَ میگی (به صورت کشیده)البته اینم بگما این کلمه هارو خیلی وقتی میگی من یادم رفته بود بنویسم که تو این پست اضافه کردم
بریم سراغ عکسها
دیگه مستقل شدی خودت کمد اسباب بازیتو باز میکنی
یکی شو بر میداری
یه خورده بازی میکنی
میذاری سر جاش (بعضی مواقع)یکی دیگه برمیداری
فرار میکنی
دوباره برمیگردی(معلوم نیست اونی بر داشته بودی کجا انداختی)
بازم یکی دیگه بر میداری
خلاصه همین جوری ادامه دارد
عاشق دوچرخه ای،صبح تا چشماتو باز میکنی سریع سوارش میشی
و یه چند دقیقه ای باهاش مشغولی...
ماجرایی داریم با این جارو برقی
اول سیمشو در میاری
میبری میزنی به پریز(دقیقا همون جایی که من میزنم)
بعد شروع میکنی به جارو کشیدن
و در ادامه خراب کردن
تا بهت میگم چراغو روشن کن
سریع از مبل میری بالا
روشن میکنی
و خرسند ار روشن کردن
خودت میری لیوان میاری که بهت آب بدم
یکی دیگه از جاهایی که زیاد بازی میکنی...
بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــه، روی تخته خوابه
آستارا که بودیم اصلا راه نمیرفتی همش میگفتی بغلم کنید بابا هم این وسیله رو گرفت تا شاید به عشق و شوق این راه بری(البنه موفق هم شد)
آرتیـــــــــــــــــــــن خسته از شیطونی
البته باید بگم که خیلی کارها و شلوغیای دیگه هم هست که متاسفانه عکسش موجود نیست ایشالا پست بعدی
الهی فدات بشم