سالگرد ازدواج
سلام به پسرم
پنج شنبه 7 شهریور پنجمین سالگرد ازدواج مامان و بابا بود به همین خاطر مامان تصمیم گرفت یه جشن کوچولوی سه نفره بگیره یه کیک خونگی پختم و یه تدارک کوچیکم واسه شام دیدم البته ناگفته نماند که بابایی از این جشن خبر نداشت میدونست سالگرد ازدواجمونه ولی نمیدونست چه برنامه ای دارم. ساعت 8 آماده شدیم و به بابایی زنگ زدم که یه خورده زود بیاد خونه در واقع بابایی و سوپرایز کردیم.
همسر عزیزم 5سال از با هم بودمان گذشته و من هروز بيش از پيش به اين راز پي ميبرم كه تو خلق شده اي براي من تا زيباترين زندگي را برايم بسازي
سالروز ازدواجمون مبارك
اینم چند تا عکس از جشن سه نفره ما
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی