شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

هیجده ماهگی

1393/3/13 19:44
نویسنده : مامان سعیده
338 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم

جشنجشنعزیز دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم هیجده ماهگیت مبارکجشنجشن

پسرم کاش زمان دکمه توقف داشت آخه خیلی تند تند داره میگذره و منم دلتنگ روزهای میشم که گذشت دلتنگ روزی که برای اولین بار خندیدی

روی شکمت برگشتی

تونستی بدون کمک بشینی

وای اولین غذایی که خوردی

و اولین دندونت

و خیلی کارهای دیگه که اگه بخوام همه دوباره بنویسم این پست خیلی طولانی میشه.

فقط پسر گلم بهم قول بده تو هر مرحله از زندگیت که باشی خانواده تو(من و بابایی) فراموش نکنی


ای جونم،عمرم،نفسم،عشقم تویی همه کسم

آی که چه خوشحالم تو رو دارم ای جونم...

ای جونم دلیل بودنم، عشقم،مثه خون تو تنم

آی که چه خوشحالم تو رو دارم ای جونم...

عکسهای هیجده ماهگی

و اما واکسن 18 ماهگی

چون ار مرکز بهداشت بهمن گفته بودن که این واکسن فقط روزهای سه شنبه تزریق میشه ما هم امروز صبح بردیمت تا این آخری رو هم بزنیم تا راحت بشیم خیلی دلهره داشتم آخه از خیلیها شنیده بودم که این واکسن یه خورده سخته.ولی خوب خدا رو شکر تا این لحظه که این مطالبو دارم مینویسم هیچ مشکلی پیش نیومده انشالا از این به بعد هم مسئله ای پیش نمیاد

این عکسی که امروز صبح وقتی از خواب تازه بیدار شدی گرفتم

ماشالا هزار ماشالا کیفت کوکه

اینجا هم حاضر شدی بریم واکسنتو بزنیم

اومدیم خونه بعد یکی دو ساعت بازی قشنگ خوابیدی

بعد که بیدار شدی دوباره داشتی آتیش می سوزوندی

پسندها (10)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان علی(نازی)
17 خرداد 93 13:00
سلام عزیم ایشالا که زود پات خوب میشهخونه جدید هم مبارک
مامان محمدحسین
18 خرداد 93 6:01
18 ماهگیت مبارک عزیزم...
مامان امیـــرحسیــــن
19 خرداد 93 13:15
چقدر کوچولو بودی... بچه ها به چشم به هم زدنی بزرگ میشن!!!
مامان امیـــرحسیــــن
19 خرداد 93 13:17
مگه خونتونو عوض کردین که نازی جون بهتون تبریک گفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان سعیده
پاسخ
آره عزیزم اومدیم خونه جدید
مامان اهورا (نرگس)
31 خرداد 93 11:12
18 ماهگیت مبارک مرد کوچک...