سومین اصلاح مو
سلام ناز نازکم
الهی فدات بشم همون طور که تو پست قبلی گفتم سه شنبه بهت واکسن زدن که تا ساعت 12 شب هیچ مشکلی نبود ولی ساعت 12 که خواستیم بخوابیم همین که بغلت کردم بهت شیر بدم دیدیم بدنت یه کوچولو داغه،تبت و گرفتم 37.7 رو نشون داد یه خورده دست پاچه شدم آخه ترسیدم بدتر بشه سریع قطره استامینوفن دادم، یه ربع بعدش خوابیدی ولی بعد نیم ساعت با گریه بیدار شدی، بهت شیر دادم خوابیدی باز دوباره نیم ساعت بعد بیدار شدی و تا صبح همین برنامه ادامه داشت حدودای ساعت 6 بود که یکسره خوابیدی 11:30 بود که بیدار شدی و سر حال بودی البته اینم بگم که من و بابایی هم همون موقع بیدار شدیم خوب بود که تعطیل بود و بابایی کار نداشت.بعدش عصری تصمیم گرفتیم که ببیریمت آرایشگاه آخه بازم موهات خیلی بلند شده بودن.بعد از آرایشگاه هم به عمو فرشاد زنگ زدیم و قرار شد با هم بریم پارک.تو ماشین خوابت میومد ولی همین که پیاده شدیم و وسایل بازی رو دیدی انگار دنیا رو بهت دادن همچین بدو بدو میکردی که بیا و ببیناز پله سرسره میرفتی بالا و کیف میکردی،دنبال توپ بچه ها میدوییدی...خلاصه همچین شارژ شده بودی که نگو
اینم مدرکش
اینم آرتین و پسر عمو فرهان
چون هوا سرد بود مجبور شدیم زود برگردیم
آرتین قبل از اصلاح
بعد ار اصلاح