گردش روز جمعه 14 تیر
سلام آرتین جیگر عزیزم دیروز جمعه بود طبق معمول هر جمعه ساعت 10 از خواب بیدار شدیم و صبحونه خوردیم قرار شد که بریم بیرون برای خونه یه خورده خرید کنیم به همین خاطر آماده شدیم و رفتیم فروشگاه چقدر هم شلوغ بود ما فکر میکردیم که صبح خلوت تره ولی بر عکس شد خریدمونو کردیم بعدش قرار شد بابا ما رو واسه نهار مهمون کنه واسه همین یه چرخی تو بیرون زدیمو رفتیم جاده باسمنج رستوان دوست بابا.شما تو ماشین خوابیده بودی پیاده شدیم و رفتیم داخل،رستوران وسط یه باغ بود و میز ها رو به صورت آلاچیق درست کرده بودن تو یکی از آلاچیقها نشستیم و غذا رو سفارش دادیم شما همچنان خواب بودی طبق معمول وقتی که غذا رو آوردن با بوی غذا از خواب بیدار شدی و وقتی که...