شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

واکسن شش ماهگی

 سلام عزیز دلم  دیروز وقت واکسن شش ماهگیت بود به خاطر همین صبح زود بیدار شدیم و رفتیم مرکز بهداشت .بازم واکسن لعنتی 2 تا آمپول از هر دو پات زدن دیگه کم مونده بود گریه کنم آخه خدا بگم چیکارشون نکنه اینا چیه که میزنن ؟بهمون گفتن شاید تب کنی ولی الحمداله بازم مثل دفعه های پیش مشکلی پیش نیومد خدا رو شکر.قرار بود قد و وزنتم بگیرن که متاسفانه مسئول کنترل اونجا نبود به خاطر همین قرار شد دوباره فردا بیاییم اینم عکس شما بعد از واکسن که الهی بمیرم اصلا حال نداشتی ...
12 خرداد 1392

عزیز مامان شش ماهگیت مبارک

 سلام ناز پسرم  شش ماه گذشت انگار همین دیروز بود که تازه بدنیا اومده بودی عمر ادم چقدر زود میگذره.امروز بردیمت مرکز بهداشت برای کنترل ماهانه.خدا رو شکر همه چی طبیعی بود و شما گل پسرهم خوب قد کشیده بودی هم خوب ورن گرفته بودی.از این ماه قرار شد غذا بخوری تازه قطره آهنم باید بخوری.  اینم آقا آرتین در حال خوردن انگشت پا ...
12 خرداد 1392

ائل گلی

سلام پسر نازم هفته پیش بابا یه خورده زود اومد خونه، چون حوصلمون سر رفته بود تصمیم گرفتیم بریم ائل گلی.عجب هوایی بود خنک و تمیز چون هوا سرد بود تو رو خوب پوشوندیم که سرما نخوری اینم عکس آقا آرتین و بابا بهزاد اینم موقع برگشتن تو ماشین نذاشتی یه عکس درست و حسابی ازت بگیریم فدات بشم   ...
11 خرداد 1392

رویش اولین مروارید

سلام به شاهزاده خونمون پسر گلم دیروز داشتم باهات بازی میکردم توام غش غش میخندیدی یه لحظه احساس کردم که دندون پایینت در اومده اول فکر کردم که اشتباهی دیدم ولی وقتی خوب دقت کردم دیدم نه اشتباه نکردم تو دندون در آورده بودی از خوشحالی داشتم ذوق میکردم اول از همه به بابا زنگ زدم و این خبر خوش و بهش دادم اونم خوشحال شد.خدا رو شکر تا الان که دارم ای پستو مینویسم نه تب داشتی نه اسهال شدی فکر کنم پسر مثل همیشه مامان و اذیت نمیکنه آخه پسر من مثل یه مرد قویه .خیلی دوستت دارم   اینم عکسی از اولین مروارید پسرم اینجا داری دندون گیرتو با لثه هات فشار میدیدی الهی بمیرم میدونم خیلی درد داره پسر عزیزم رویش اولین مرواریدتو بهت تبریک...
8 خرداد 1392

پستونک شماره 2

  سلام به گل پسرم چند روز پیش با بابایی تصمیم گرفتیم که پستونک تو عوض کنیم آخه دیگه واست کوچیک شده بود به خاطر همین بابا پستونک شماره 2 رو برات خرید دفعه اول که بهت دادم حالت بهم خورد ولی بعدش راحت گرفتی و شروع به میک زدن کردی.اما شب همون روز همش نق میزدی و گریه میکردی پستونکم که بهت میدادم نمی خوردی خلاصه که نفهمیدیم به خاطر پستونک جدید بود یا چیز دیگه.ولی از دیشب پستونک جدید رو بهت دادم توام قبول کردی و تا الانم که دارم اینارو می نویسم مشکلی پیش نیومده.قربون پسر یکی یدونم برم     ...
4 خرداد 1392

هدیه روز پدر

پدر جان،نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من است،بدان که برای من بهترینی پدر عزیزم روزت مبارک همسر خوبم،روزهای با تو بودن قشنگ ترین روزهای خداست روز مرد بر بهترین مرد دنیا مبارک همراه همیشگی تو در زندگی                                                   از طرف مامان سعیده ...
3 خرداد 1392

ختم قرآن

سلام پسرم دیروز یکم خرداد بود اسکو رفته بودیم.آخه مادر جون برای اینکه تو صحیح و سالم بدنیا بیایی نظر کرده بود که مراسم ختم قرآن بگیره به خاطر همین دیروز تدارکشو دیدیم و تو مسجد اسکو نظرمونو ادا کردیم مراسم پر رونقی بود خدا رو شکر آبرومندانه هم برگذار شد.شما هم که مثل همیشه مامان و اذیت نکردی اولش یه خورده بازی کردی تازه تو مسجد دادم میزدی بعدش خوابیدی آخرهای مجلس از خواب بیدار شدی سر حالم که شده بودی بغل همه میرفتی واسشون میخندیدی همه ازت خوششون اومده بود. الهی مامان فدات بشه خیلی خیلی دوست دارم بووووووووووووووووووووس اینم عکس شما که روی منبر مسجد انداختی فقط با عرض معذرت چون با موبایل انداختیم یه خورده کیفیتش پایینه ...
2 خرداد 1392

کارهای مورد علاقه آرتین

  سلام به ناز پسرم امروز اومدم تا از چیزهایی که خوشت میاد بنویسم تا وقتی بزرگ شدی و خودت تونستی بخونی بفهمی که وقتی کوچیک چه چیزهایی رو دوست داشتی.اول از همه عاشق لوستر و چیزهایی که برق میزنن هستی از بشکن خوشت میاد تلویزیون و خیلی دوست داری مخصوصا آهنگ تیتراژ سریال اوشین،به کجا چنین شتابان،راز گنج پنهان و دعایی که بعد از اذان خونده میشه بهت بگم وقتی تلویزیون اینارو پخش میکنه میخکوب میشی.بعدشم خاله سپیده یه شیطونک داره که رنگ رنگی و چراغ دار اونم خیلی دوست داری وقتی میدیم دستت دیگه گرفتنش سخته ناگفته نماند که بابایی رو هم خیلی دوست داری وقتی بابا شبها از سر کار میاد اونقدر باهاش بازی میکنی و میخندی که خدا میدونه.خیلی دوستت دارم. بو...
24 ارديبهشت 1392

هدیه روز مادر

  ای کاش گذر زمان در دست من بود تا لحظه های شیرین با تو بودن را این قدر طولانی می کردم که برای بی تو بودن وقتی نمی ماند مادرم روزت مبارک کادوی پسر گلم برای روز مادر خیلی خوشحالم و خدا رو شکر میکنم که بهم اجازه داد تا احساس مادر بودن رو تجربه کنم ...
18 ارديبهشت 1392