تب و سرماخوردگی
سلام عزیز دلم
ببخشید این چند روز نتونستم پست جدید بذارم.آخه فدات بشم مریض شده بودی شدید،جمعه شب وقتی که بیدار شدم تا بهت شیر بدم دیدم بدنت توی تب داره میسوزه سریع بیدارت کردم پوشکتو در آوردم و پاهاتو پاشویه کردم و بهت قطره استامینوفن دادم.خوابیدی صبح که بیدار شدی دیگه تب نداشتی ولی بعد از یه ساعت دوباره تب کردی این دفعه شدیدتر از قبل به همین خاطر بردیمت دکتر چون تعطیل بود مجبور شدیم ببریمت کلینیک فارابی،دکتر گفت چیزی نیست و سرما خوردگی ویروسیه.برگشتیم خونه ولی اصلا تبت پاییت نمیومد تند تند پاشویت میکردم،تبتو کنترل میکردم و هر 4 ساعت قطره استامینوفن بهت میدادم تا صبح من و بابایی نخوابیدیم فردا صبح هم به مادر جون زنگ زدیم تا بیاد پیش ما چون بابایی میخواست بره سر کار.نزدیکای ظهر بود که شما یه دفعه از صبح هر چی خورده بودی رو بالا آوردی منم خیلی ترسیده بودم دوباره به بابایی زنگ زدم که بیاد ببریمت پیش دکتر خودت.دکترتم گفت که بله سرماخوردگیه ویروسیه اکثر بچه ها گرفتن یه چند روزی طول میکشه تا خوب بشه چند تا داروی دیگه هم نوشت و برگشتیم خونه و بازم تند تند کنترلت میکردیم که تبت زیاد بالا نره.خلاصه پسر گلم این مریضی تا دیروز ادامه داشت ولی الحمدالله امروز دیگه اصلا تب نداری و حالتم خیلی خوبه،فقط باید بگم که در عرض این چند روز خیلی لاغر شدی و مامانی خیلی غصه میخوره بازم خدا رو شکر که زیاد طول نکشید و خوب شدی الان که این پستو دارم مینویسم شما تو خواب نازی.فدای اون چشمای قشنگت بشم
اینم چند تا عکس از مریضی آقا آرتین گل
آرتین در حال خوردن قطره استامینوفن
بعد از خوردن قطره استامینوفن
امیدوارم که دیگه هیچ وقت مریض نشی