پنجمین،ششمین و هفتمین مروارید
عزیز دلم
الهی فدات بشم این دردهای لعنتی همه دست به دست هم داده بودن تا تو رو اذیت کنن دیشب وقتی داشتم بهت غذا میدادم متوجه شدم که سه تا دندون رو با هم در آوردی الهی بمیرم چند روز که تب داشتی، بدنتم که درد میکرد نگو درد دندونم داری،چی کشیدی عزیزم مامان قربونت بره میدونم خیلی اذیت شدی ولی خوب یه حسنی که داره هر چقدر دندونات بیشتر بشن میتونی هر غذایی رو که دوست داری بخوری.از دندونای جدید نتونستم عکس بندازم آخه از وقتی مریض شدی و بهت دارو دادم تا دستمو میبرم طرف دهنت محکم دهنتو میبندی و فکر میکنی بازم میخوام دوا بهت بدم.راستی چند تا پیشرفت دیگه هم داشتی اول اینکه با شنیدن صدای آهنگ دستتو تکون میدی و نای نای میکنی بعدشم ما هر کلمه ای رو که میگیم تو هم با آهنگ تکرارش میکنی وقتی رو زمین دراز میکشم زود میای دستاتو میذاری رو شکمم و بلند میشی.خلاصه که روز به روز شیطونیات بیشتر و بیشتر میشه
اینم یه عکس که نشون میده کدوم دندونارو در آوردی