شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

سی ماهگی و تعطیلات خرداد

سلام عسلم این ماه سی امین ماهگردت مصادف شد با تعطیلات نیمه شعبان ،14 و 15 خرداد به خاطر همین یه کوچولو دیر کردم واسه آپدیت وبلاگت. عزیزم سی ماهگیت مبارک البته با تاخیر 5 روزه گلم این ماه سه روز تعطیلی داشتیم روز اول که نیمه شعبان بود عصری سه تایی رفتیم بیرون،یه چرخی زدیم و برگشتیم بابایی هم این ماشینارو برات خرید  فردای نیمه شعبان با پدر جون اینا  رفتیم اسکو،نهار رو اونجا بودیم بعد یهویی تصمیم گرفتیم بریم سرعین برگشتیم تبریز سریع وسایلامونو جمع کردیم وساعت حدود 8 بود که راه افتادیم 11 رسیدیم.هر چقدر از شلوغی شهر بگم کم گفتم یه سوئیت گرفتیم .اولش خواستیم بریم آبگرم بعد دیدیم دیگه خیلی دیره،شاممون رو خوردیم خو...
17 خرداد 1394

خواب ناز

سلام عزیز دلم قربونت برم الهی که هزار ماشالا اینقدر زود با همه چی کنار میای  تصمیم گرفتیم که تو رو از اتاق خودمون جدا کنیم و از این به بعد تو تخت خودت و تو اتاق خودت بدون ما وتنهایی بخوابی.خدا رو شکر خیلی راحت با این مسئله کنار اومدی و البته نا گفته نماند که تختتم خیلی دوس داری.اولش یکم نگران بودم که شب یهویی بیدار میشی بعد میبینی ما نیستیم میترسی ولی این اتفاقم نیوفتاد و الان سه روزه بدون هیچ دردسری تو اتاق خودت می خوابی.الهی فدات بشم من   ...
11 خرداد 1394

مرتب کردن موهات

سلام گلم عزیزم امروز یهویی تصمیم گرفتم موهاتو خودم مرتب کنم چون یه خرده بلند شده بود و نا مرتب دیده میشد. قربونت برم که خیلی آروم و ساکت نشستی منم موهاتو یه کم مرتبشون کردم الان بهتر شد قبل از اصلاح بعد از اصلاح ...
5 خرداد 1394

بیست و نه ماهگی و اتفاقات خوب

سلام قند عسلم بیست و نه ماهگیت مبارک تمام خاطرات شیرین و تکرار نشدنی ... تمام لحظه های زیبای مادری ... تمام لحظه های خوب با تو بودن همین جور داره میگذره پسرم ممنونم که بهترین بودی...خدایا به خاطر چنین عشق زیبایی ازت ممنونم بیست و نه ماه با تو بودن برام یه دنیا ارزش داره عزیز دلم این و بدون که من و بابایی ما تمام وجود دوستت داریم عریزم این ماه که گذشت پر بود از اتفاقات شیرین و قشنگ که با عکسها برات توضیح میدم اینجا داری همش ژست میگیری که ازت عکس بگیریم اینجا راه پله خونمونه داریم میریم بیرون ابنم آسانسوره که تو آینه داری ادا در میاری اینجام شکلات خوردی دور دهنتو ببین 4 اردیبهشت تولد خاله ج...
15 ارديبهشت 1394

مهمونی باغ

سلام گل پسرم جمعه(28 فروردین)برای نهار و شام از طرف عمه(عمه من)دعوت بودیم باغ دستشون درد نکنه کلی تدارک دیده بودن،به توهم خیلی خوش گذشت فضای باز دیده بودی و کلی کیف میکردی(خب چیکار کنه بچه از بس تو آپارتمانه وقتی یه همچین جایی میبینه ذوق زده میشه) چون باغ وسط کوهها بود ما هم از فرصت استفاده کردیم و مشغول کوهنوردی شدیم.نهار رو تو یه باغ خوردیم و شامم رفتیم یه باغ دیگه.نزدیکیای باغ دومی یه پارک مینیاتوری درست کردن که اونجا هم رفتیم جالب بود.در کل خیلی خوش گذشت بریم سراغ عکسها اینجا خوابت میومد اینجوری بی حوصله نشستی اینم عکسهای پارک 3 بعدی یا همون مینیاتوری ...
30 فروردين 1394

روز مادر مبارک

مادر یعنی زندگی ، مادر یعنی عشق ، مادر یعنی مهر ، مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت  ، اشک میریزه ، با خنده هات می خنده ، مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر لبخندت ، زندگی میکنه ، مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم... مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی ، مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صب بالا سرت می شینه و نگرانه ، مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم ، با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم ، ما...
22 فروردين 1394