شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

بیست و هشت ماهگی

سلام خوشگلم بیست و هشت ماهگیت مبارک(البته با تاخیر ) عزیزم این ماه ماهگردت مصادف شد با چند روز تعطیلی به خاطر همین یه کوچولو دیر شد ببخشد روز ماهگردت(12 فروردین)رفتیم بیرون سوار تراکتور شده بودی و اصلا پایین نمیومدی و اما 13 بدر سیزده بدر امسال با مامان جون و باباجون(پدر و مادر بابایی)رفتین ائل گلی خوش گذشت علل خصوص به تو که خیلی خوش گذشت اونقدر سرسره بازی کردی که موقع نهار سر سفره یه دفعه خوابت برد از اتفاقات خیلی نادر بود که تو اون مدلی بخوابی اینجا تازه از خواب بیدار شدی داری با گوشی بازی میکنی تا عصر اونجا بودیم آخر ...
15 فروردين 1394

سال نو مبارک

سلام عسلم عزیز دلم امسال بر خلاف سالهای قبل مسافرت نرفتیم موندیم تو شهر و دیار خودمون موندیم اینجا و تو شهر خودمون خوش گذروندیم لاله پارک،ایل گلی،موزه و خیلی جاهای دیگه رفتیم عکسهایی که موجود هست برات میذارم اینم روز اول عید دور سفره هفت سین(هر کاری کردم نذاشتی لباسای عیدتو بپوشونم)   ...
8 فروردين 1394

چهار شنیه سوری

آخرین چهار شنبه سال را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می رویم سرخی تو از من،زردی من از تو جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک قند عسلم دیشب شب چهارشنبه سوری بود ما هم رفته بودیم خونه پدرجون  اونجا تو حیاط آتیش روشن کردیم و ترقه بازی کردیم وای که چه ذوقی میکردی وقتی از آتیش میپریدی                                                                                        ...
27 اسفند 1393

هفت سین 94

                                                                                                                                                                               ...
25 اسفند 1393

ششمین اصلاح مو

سلام عزیزم موهات خیلی بلند و نامرتب شده بود به خاطر همین با بابایی رفتی آرایشگاه تا موهاتو کوتاه کنی آفرین و هزار ماشالا که به گفته بابایی بازم مثل یه آقا نشستی و آرایشگره موهاتو کوتاه کرد اصلا هم گریه نکردی خواستم یه چند تا عکس ازت بگیرم مگه گذاشتی  اونقدر ورجه وورجه کردی که عکسات زیاد جالب از آب در نیومد عزیزم ایشالا دامادیت ...
23 اسفند 1393

خرید عید

سلام عسلم عزیزم الان چند وقته که می خوام این پستو برات بذارم اما فرصت نمیشد آخه سخت مشغول خونه تکونی هستم امروز به خودم استراحت دادم تا وبلاگتو آپ کنم. ما هر سال معمولا خرید عیدمونو زودتر انجام میدیم آخه روزهای آخر بازار خیلی شلوغ میشه و منم از شلوغی بدم میاد،تازه آدم نمیتونه درست و حسابی دنبال جنس مورد علاقش باشه.امسالم خریدامونو زود کردیم و منتظر سال تحویلیم خخخخخخخخ ایشالا برای ما و همین طور برای همه سال پربرکت و خوبی باشه(الهی امیــــــــــــــــــــــن) بریم سراغ خریدای امسال اینام لباس راحتین برای خونه  این دو دست لباس راحتی رو از فروشگاه اینترنتی نی نی لازم گرفتم چون...
17 اسفند 1393

بیست و هفت ماهگی

سلام قند عسلم بیست و هفت ماهگیت مبارک لحظه هایت را به تماشا می نشینم کاش می شد دوست داشتن را به تصویر کشید آنوقت می دیدی چه عاشقانه دوستت دارم پسرم وقتی به تو نگاه میکنم نمیتونم وجود خدا رو منکر بشم آخه فقط خدا میتونه موجودی رو به زیبایی تو خلق کرده باشه  پسرم ! بخشش کن   اما نگذار از تو سوء استفاده شود عشق بورز   اما نگذار با قلبت بد رفتاری شود اعتماد کن   اما ساده و زودباور نباش  حرف دیگران را بشنو   اما صدای خودت را از دست نده. گلم یه چند روز به شدت مریض بودی بد جو...
12 اسفند 1393