شازده ما آرتین جانشازده ما آرتین جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
عشقولانه من وباباییعشقولانه من وبابایی، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

❀ღشازده خونه ما...(آرتین)❀ღ

دندونی

سیزده ماهگی

سلام گلم سیزده ماهگیت مبارک گل پسرم  باید منو ببخشی آخه این چند روز به خاطر اینکه خانم جون(مادر بزرگ مامان)رو از دست دادیم اصلا دل و دماغ هیچ کار رو نداشتم به خاطر همین زیاد نتونستم بیام وبلاگت و از کارای جدیدت بنویسم قول میدم جبران کنم این ماه پیشرفتهای خوبی داشتی.مامان،بابا،قاقا،به به رو قشنگ میگی و من و بابا هم دلمون ضعف میره از مبل میگیری بلند میشی بعد دستهاتو ول میکنی 2 3 ثانیه وایمیستی بعد که متوجه شدی خودت وایستادی شاید از روی ترس خودتو میندازی زمین، وقتی بهت میگیم آرتین چراغ رو روشن کن از دیوار میگیری بلند میشی و کلید برق و میزنی و تازه ذوقم میکنی،از روی عکس مامان و بابا رو نشون میدی ولی وقتی بابا خونست و میگم ب...
12 دی 1392

پیام تشکر

سلام به همه دوستای گلم قلب بزرگتان که سرشار از معرفت و محبت است همیشه تپنده باد. خیلی مهربان هستید . همیشه دریادل باشید و پراحساس تشکر از همه شما بابت ارسال پیام  و اظهار همدردی،امیدوارم همیشه شاد باشید.  
7 دی 1392

چند روز نیستم

 مادر بزرگ عزیز و دوست داشتنیم بار سفر بست و در عروجی ناباورانه سبکبال از خاک به افلاک پر گشود و ما رو در موج سهمگینی از مصیبت و اندوه فرو برد     با رفتنش داغی رو به دل همه   گذاشت ولی خودش راحت شد  . به خاطر این مصیبت یه چند روزی نیستم مادربزرگ عزیزم روحت شاد  ...
3 دی 1392

شب یلدا92

سلام گل پسرم دیشب شب خوبی بود طولانی ترین شب سال،امسال تو پیشمون بودی و این باعث شده بود که جشنمون شیرین تر باشه البته پارسالم تشریف داشتی ولی خیلی کوچیک بودی(18 روزه) فقط آجیل و تخمه یادم رفته بزارم امسال خونه خودمون بودیم و جایی نرفتیم.یه جشن سه نفره کوچولو گرفتیم که خیلی خوش گذشت جای همه خالی.دست پدرجون و مادرجون(پدر و مادر مامانی)بابت وسایلهایی که برامون خریدن درد نکنه  میریم سراغ عکسها   این فرش رو هم بابایی هدیه شب یلدا برای من و شما پسر گلم خریده.دستت درد نکنه همسرگلم اینها هم هدیه شب یلدای پدر جون و مادرجون که بازم دتشون درد نکنه هدیه آرتین(پلیور،ژاکت،دو تا شلوار راحتی و...
1 دی 1392

یلدا مبارک

چای چایدانا داغ اولسون  ایچکیفون ساز اولسون شادلیق سنه یارالسون   دشمنلرین خار السون اوزون گجن شاد السون  چله گجز مبارک السون بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند. یلدا مبارک                آرتین خوشگلم امسال دومین سالیه که تو شب یلدا تو کنارمون هستی و من و بابایی از این بابت خیلی خیلی خوشحالیم ایشالا عمرت مثل شب یلدا طولانی باشه عزیزم شب قراره یه جشن کوچولو بگیریم عکسهارو تو پست بعدی میزارم ...
30 آذر 1392

آرتین دوچرخه سواری و برف

سلام گلم پنج شنبه مادرجون(مامان مامانی) اومده بود خونمون آخه دلش برای شما تنگ شده بود یه خورده با شما بازی کرد بعدش رفت دوچرخه تو آورد و سوارت کرد وای که چه ذوقی میکردی همچین با ژست پستش نشسته بودی که نگو اگه هوا سرد نبود و برف نمیومد حتما میبردمت تو محوطه تا بیشتر حال کنی ولی متاسفانه نشد اینم عکست پشت دوچرخه اینم عکس بارش برف که از پنج شنبه تا امروز که شنبه است همین جوری داره میباره و هوا خیلی سرد شده این آدم برفی رو بچه ها تو محوطه درست کردن چون از بالا انداختم خوب نیوفتاده این عکسهارو هم چند دقیقه پیش (ساعت 6 عصر) انداختم چه عکاسی بشم من ...
23 آذر 1392

به یاد گذشته

اولین بار که وجودت تو وجودم احساس شد عکس اولین سونوگرافی و اولین عکس شما اولین روز تولد 12 آذر 1391 یک ماهگی دو ماهگی سه ماهگی چهار ماهگی پنج ماهگی شش ماهگی هفت ماهگی هشت ماهگی نه ماهگی ده ماهگی یازده ماهگی دوازده ماهگی ...
19 آذر 1392

تولد یک سالگی

سلام گلم جمعه شب تولدت با سه روز تاخیر برگذار شد به خاطر محدودیت جا تولد خیلی خیلی خصوصی شد فقط 2 تا پدربزرگها، مادر بزرگها و خاله جون و دعوت کردیم همه چی خوب بود فقط شما یه خورده موقع عکس انداختن اذیت کردی کلاه تولدرو هم که اصلا نذاشتی سرت بذاریم اونقدر حواصمو پرت کردی که یادم رفت لباسهای تولدت و بپوشونم با همون لباس خونه عکس گرفتیم ولی خوب بدک نشده عزیز دلم ایشالا 120 ساله بشی و همیشه شاد و خوشحال باشی قربونت برم اینم چند تا عکس ار تولد که فقط مجازهارو گذاشتم من تو عکسها نیستم سمت راست پدرجون(بابای مامانی)سمت چپ باباجون(بابای بابایی) سمت راست مادرجون(مامان مامانی)سمت چپ(مامان بابایی) ...
16 آذر 1392